نقدی کوتاه بر اعتقادات بیخدایان

by تیر ۰۲, ۱۳۹۴ 0 نظرات


بسم الله الرحمن الرحیم
نقدی کوتاه خواهیم داشت، برگرفته از یک کتاب، بر اعتقادات و نظرات بیخدایان
طبيعت، يكی از واقعيت‌های جهان هستی است، نه يك توجيه و تفسير برای جهان هستی!!!.
چرا که یافته‌های بشری، بیانگر اسباب وجود دین نمی‌باشد؛ دین، به ما نشان مي‌دهد كه علل و اسباب واقعي‌ای كه جهان هستي را اداره مي‌كنند، چه هستند؟
اما یافته‌های بشری، اين را نشان مي‌دهد كه ساختمان كائنات و جهان هستي كه در جلوی چشم ما می‌باشد، چيست؟
آنچه كه دانش و علوم تجربي به ما نشان مي‌دهد، مزيد شرح و جزئيات حوادث كائنات است نه توجيه حوادث.
كليّه يافته‌هاي علوم تجربي مربوط به اين است كه : آنچه هست و وجود دارد چيست؟ لذا جنبه دیگر قضيه كه آنچه هست، چرا هست؟، كاملاً از حوزه دانش و علوم تجربي خارج است. قطعاً توجيه حوادث، پديده‌ها و جهان هستي به این جنبه قضیه بر مي‌گردد. به عبارتی دین به چرایی آفرینش، جواب می‌دهد و دانش، به چیستی آفرینش.
يک مثال: جوجه‌ای را در نظر بگيريد كه در داخل تخم مرغ رشد مي‌كند و با شكستن آن بيرون مي‌آيد. پوسته تخم‌مرغ مي‌شكند و جوجه كه بيش از يك تكه گوشت نيست، بيرون مي‌آيد.
چرا چنين مي‌شود؟
انسان دوران باستان مي‌گفت: خداوند، چنين مي‌كند.
ولي اكنون به وسيله ابزار ذره‌بيني ثابت شده است در روز بيست و يكم، روي نوك جوجه داخل تخم‌مرغ، سيخ كوچك و سختي نمایان می‌شود و جوجه، به كمك آن تخم را می‌شکند و بیرون می‌آید و آن سيخ پس از چند روز خود بخود مي‌افتد.
بنابر پندار مخالفان دین، مشاهده چنين پديده‌اي، آن تصوّر ديرينه را منتفي مي‌كند كه جوجه را خداوند از تخم بيرون مي‌آورد.
چراکه چشم ذره‌بين، بدون هيچ ترديد و ابهامي به ما نشان مي‌دهد كه تمام اين عمل در نتيجه يك قانون بيست و يك روزه انجام مي‌گيرد و جوجه از تخم مي‌آيد. اگر دقت شود اين ادعاي مخالفان دین، چیزی بیش از یک سوء تفاهم و پندار باطل نيست.
آنچه علم نوين، به ما نشان می‌دهد، فقط يك يا چند قسمت بیشتر از مجموعه اتفاقاتی است که در تخم مرغ روی می‌دهد و این مشاهده علمی، علت اساسي حادثه را براي ما معرفي نمی‌کند.
پس از مشاهده چنين چيزي، در اصل قضيه تفاوت مهمي بوجود نيامده است؛ بلكه عيناً همان سؤال پیشین درباره سيخ روي نوك جوجه مطرح می‌باشد که پیشتر درباره شكستن تخم مرغ وجود داشت.
اين موضوع كه جوجه با شاخ روی نوکش، پوسته تخم را مي‌شكند، فقط بخشی از حلقه‌هاي حادثه می‌باشد، نه علت حادثه. علت حادثه و كيفيت آن، زماني روشن می‌شود كه ثابت گردد: شاخ روي نوك جوجه، چگونه و چرا پدید آمده است؟
به تعبير ديگر به سراغ آن علت نهايي برويم كه از نياز آن جوجه آگاه بود و مي‌دانست كه آن جوجه براي اينكه از پوسته تخم بيرون بيايد، به يك همكار بسيار فعال و دلسوز نياز دارد.
حال، او کیست که مادّه را مجبور كرد تا در روز بيست و يكم بصورت يك سيخ بر روی نوک جوجه نمایان شود و پس از انجام کارش بيفتد؟
به عبارتی قبلاً اين سؤال مطرح بود كه: پوسته تخم مرغ چگونه مي‌شكند و اكنون اين سوال، مطرح می‌باشد كه سيخ چگونه درست مي‌شود؟ قطعاً هيچ تفاوتي در نوع سؤال بوجود نيامده است و فقط دانش بشری، به مشاهده گسترده تری دست یافته که واقعيت نام دارد، نه توجيه واقعيّت.
عمل شگفت آور هضم غذا در گذشته به خداوند نسبت داده مي‌شد و اكنون بر اساس مشاهده، ‌اين عمل، حاصل فعل و انفعالات شيميايي بدن محسوب مي‌شود؛ امّا با كشف اين مشاهده نمي‌توان وجود خدا را نفي كرد!!!.
زيرا پس از كشف چنين مشاهده‌‌اي، اين سؤال مطرح است كه چه نيرويي اجزای شيميايي را ملزم کرده تا چنين عمل مفيدي را از خود نشان دهند؟ غذا پس از ورود به شكم، بر اساس يك سيستم اتوماتيك و نظام هماهنگ، مراحل متعدد و شگفت آوری را سپري مي‌كند كه مشاهده آن، این دیدگاه را رد می‌نماید که اين همه فعل و انفعالات شگفت انگیز، صرفاً بر اساس يك اتفاق بوجود آمده است.
شکی نیست که چنین سخنی، کاملاً اشتباه و بیهوده می‌باشد. واقعيت اين است كه بعد از چنین مشاهده‌ای، بیش از پیش بايد به حقيقت قوانینی پي برد كه خداوند، آن‌ها را ابزار تحقق حیات و زندگانی قرار داده است».
دانش، روشن ساخته است كه كائنات و جهان هستي با كدامين قوانين طبيعت وابسته است و بر حسب كدام ضابطه فطري مي‌چرخد. مثلاً در گذشته‌هاي دور انسان فقط مي‌دانست كه باران مي‌بارد. امّا اكنون از بلند شدن بخارهای آب گرفته تا قرار گرفتن قطره باران بر زمين، تمام اين فعل و انفعالات طبيعي را كه موجب بارش باران مي‌شود، مي‌داند. تمام اين اكتشافات و شناخت رشته علت و معلول، متعلق به تصوير و شكل حادثه هستند نه توجيه حادثه!!!. دانش، نمي‌تواند نشان دهد كه قوانين طبيعت چگونه به شكل قوانين در آمدند و چگونه قانونمندي آن، به صورتي درست و فراگير، در زمين و آسمان حاكم است كه خود دانش بر مبناي آن، قوانين خود را ترتيب داده و تدوين نموده است.
واقعيت اين است؛ قوانين طبيعت و فطرتي كه انسان بدليل تشخيص و شناخت آن‌ها، مدعي است كه توجيه حوادث و جهان هستي و توجيه خود جهان هستي را دريافته، فريب محض است؛ بدین معنا كه جوابي را كه در واقع، جواب سؤال نيست، به عنوان جواب ارائه داده و به تعبير ديگر معرفي يك حلقه و واسطه مياني در سلسله علت و معلول را به عنوان حلقه نهايي تلقی کرده است.


I_AM_MOAMEN

Developer

Cras justo odio, dapibus ac facilisis in, egestas eget quam. Curabitur blandit tempus porttitor. Vivamus sagittis lacus vel augue laoreet rutrum faucibus dolor auctor.

Pages

Video of the day

Pages - Menu

Menu - Pages

Flickr Images

Your Ad Spot

Pages

Top Social Icons

sigma-2

???????

Popular Posts