آیات روشنگر - بخش اول

by شهریور ۰۲, ۱۳۹۴ 0 نظرات



بسم الله الرحمن الرحیم
آیات روشنگر (بخش اول)
تقدیم به دعوتگران راه مستقیم الله

در این پست که اسمش هست "آیات روشنگر" قصد داریم نگاهی بیاندازیم به کلامی که فرستاده گان الله بر مردم عرضه میداشتند، همراه با پاسخ مردم به آنها، و سرانجام کار!!!
همانطور که خواهید خواند، در این آیات بسیار روشن تنها به یک چیز دعوت می شود، و آن توحید است
هرگز در قیامت کسی را بخاطر نپذیرفتن ولایت علی وارد جهنم نمی کنند! هرگز کسی را بخاطر نپذیرفتن امامت علی وارد جهنم نمی کنند، به جهنم وارد شدن یک دلیل دارد و آن این که کسی را جز الله مورد توجه قرار بدهی، مانند الله و حتی بالاتر از او
بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می‌کنند؛ و آنها را همچون خدا دوست می‌دارند. امّا آنها که ایمان دارند، عشقشان به خدا، شدیدتر است. و آنها که ستم کردند، هنگامی که عذاب (الهی) را مشاهده کنند، خواهند دانست که تمامِ قدرت، از آنِ خداست؛ و خدا دارای مجازات شدید است. (2:165)
اینکه فقط خدا را عبادت کنید، عبادت کلمه ای کلی است و شامل هر روشی می شود که ما را به خدا نزدیک می کند
خدا هر روشی را که مردم به او نزدیک می شوند، عبادت می داند، خواندن و دعا کردن تا نماز خواندن و...
همانطور که در سوره زمر آورده شده، عملی که مردم انجام میدادند و در نظرشان درست بود، خدا از آن به عنوان عبادت معبودان یاد کرده، با اینکه خود مردم اذعان داشتند به اینکه آن بت ها هرگز خالق نیستند!
پس وقتی آنها بت هایشان را خالق نمیدانستند و به الله یگانه واقف بودند و میگفتند که این بتان در نزد الله شفعای ما هستند، پس دیگر مشکل شان با دعوت رسولان که همانا دعوت به عبادت فقط الله است، چه بود؟
چرا وقتی به آنها بنا بر سوره زیبای صافات گفته می شد "لا اله الا الله" آنها تکبر می ورزیدند؟ مگر آنها هم مثل رسولان نمیگفتند که الله خالق است؟
مگر کسی که می گوید این بت شفیع من است نزد الله، آیا به خود الله واقف نیست؟ آن ها در کلام شان می گفتند الله خالق همه چیز است و بتان ما شفعای ما هستند، این یعنی می دانستند الله وجود دارد برای همین بین خود و الله شفیع قرار داده اند!!!!
در غیر اینصورت شفیع معنی پیدا نمیکند، شفیع یعنی واسطه بین خود و کسی دیگر
آنها بتانشان را شفیع میدانستند
بین خود و کی؟ الله
پس مخالفت شان با دعوت رسولان چه بود؟
واقعیت این است، قضاوت با شما
مردم میدانستند کسی بنام الله خالق همه چیز است و روزی دهنده آنها اوست
مردم میدانستند که همین بت هایشان هیچ کاری نمیتوانند بکنند
آنها فقط می گفتند این بتان "در نزد الله" شفعای ما هستند و آنها را میخواندند و شفیع قرار میدادن ما بین خود و الله
الله این عمل آنها را عبادت بتان می داند، با این که میدانیم مشرکان مکه هرگز خود را مشرک نمیدانستند
بر طبق نظر خودشان، آیین شان که همانا شفیع قرار دادن بت ها بود، درست است و دینی است که از خدا به پدران آنها و از پدرانشان به خود آنها رسیده است
حرف رسولان همواره این بود که بجای توجه به این همه، بیایید و فقط به یک نفر و آن الله توجه کنید
معنی لا اله الا الله نیز همین است
این که من هیچ کس را مورد توجه قرار نمیدهم جز الله
وقتی شما کسی را شفیع گرفتی یعنی او را مورد توجه خود قرار دادی، الله این عمل را عبادت آن شخص میداند
اما وقتی رسولان آمدند و این را گفتند، واکنش مردم جز این نبود که قصد کشت شان را داشتند و طردشان کردند و...
مردم همیشه مخالف این بوده اند که فقط الله را به تنهایی عبادت و مورد توجه قرار بدهند، براستی چرا؟
آیا الله به تنهایی برای بنده اش کافی نیست؟
من این پست را برای دعوتگرانی نوشته ام، که ممکن است به آن ها تهمت های افراطی بودن و ... بدهند
عزیزانی که این تهمت ها را میزنید، با این تهمت ها چیزی را ثابت نکرده و نخواهید کرد، وقتی می خواهید نظر و عقیده ای را رد کنید هرگز با تهمت وارد کردن به آن، نتوانسته اید که آن را رد کنید
بلکه فقط عجز و ناتوانی خود را به اثبات رسانیده اید
بطوریکه بجای بحث و گفتگو همیشه از روی تعصب و برای فرار از بحث، تهمت میزنید
این که شما قولی را بشنوید و همینطوری الکی قبول نکنید و دلیلی برای قبول نکردن ارائه ندهید، این دیگر از دایره بحث و منطق و... خارج است، این می شود همان عمل گمراهان که می گفتند ما بر اعمال پدران مان میمانیم و چیزهایی که شما می گویید، کفر است!!!
پس ای دعوتگران راه الله، اگر از آن دسته هستید (که مطمینم هستید) که به شما این چنین تهمت ها و بدتر از آن را وارد می کنند
این آیه را به خاطر بیاورید و با کلام الله نیرو بگیرید
ما هرگز متعصب نبوده و نیستیم، ما اگر عقیده مان ثابت شود که اشتباه است و دفاعیه نداشته باشیم، با افتخار این را می گوییم و از هر تعصب به خرج دادنی اکراه داریم
چون ما عاقبت مان برایمان مهم است، چون ما از الله ترس داریم، از عذاب خشم او میترسیم
این آیه زیبا را بخوانید
و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!(3:139)
ای دعوتگران، این سنت الله است که تکرار می شود
هر کس مثل رسول این قرآن را بر مردم بخواند، فرق نمی کند 1400 سال بعد باشد یا.... به او انواع تهمت ها را میزنند و طرد می کنند و می کشند
قبلا به رسول می گفتند دیوانه و شاعر
حالا به ما میگویند افراطی
این سنت الله است، و برتری با حق است
عقیده ی معصوم بودن نیز از همین فکر شیطانی نشات گرفته است
مشرکان همیشه انتظار داشتند که فرشته ای بیایید، میدانیم که فرشته معصوم است، آنها هرگز انسانی مثل خودشان را که سال ها بین شان بوده به عنوان فرستاده قبول نداشتند
معتقدان به عصمت نیز همین را می گویند، آنها به رسولی که معصوم نباید اعتقاد ندارند و می گویند رسولی که می تواند مرتکب گناه شود دیگر رسول نمی تواند باشد
دقیقا همان عقیده ی مشرکان است که می گفتن باید فرشته ای بیاید
خدا جواب این شبهه ی مسخره را نیز داده است
خدا فرموده اگر فرشته می آمد، در آن صورت بهانه ی آنها برای قبول نکردن حق و گناه کردن و جایز دانستن خود به گناه کردن این بود که می گفتند ما نمی توانیم مثل فرشته عمل کنیم زیرا او اختیار ندارد که گناه کند
اتفاقا همین را هم شیعیان و معتقدان به عصمت برای رسول و ائمه تکرار می کنند و می گویند ما نمی توانیم مثل آنها باشیم
هر کاری هم بکنیم باز نمی توانیم
این منجر به آن می شود که زیاد برایشان مهم نباشد که مرتکب گناه شوند
چون همیشه بهانه ای حاضر دارند که فقط ائمه گناه نمی کنند و ما جایز است که گناه کنیم
انتظار مشرکان نیز از گفتن فرشته همین بود و دقیقا همین را پاسخ می دادند
کما این که خدا به عیسی آن چنان قدرت بالایی داد و مسیحیان گفتند که عیسی خود خدا و یا پسر خداست، پس اگر فرشته می آمد چه؟!!!
گفتند: «چرا فرشته‌ای بر او نازل نشده» ولی اگر فرشته‌ای بفرستیم، کار تمام می‌شود؛ دیگر به آنها مهلت داده نخواهد شد.(6:8)
و اگر او را فرشته‌ای قرارمی‌دادیم، حتماً وی را بصورت انسانی درمی‌آوردیم؛ (باز به پندار آنان،) کار را بر آنها مشتبه می‌ساختیم؛ همان‌طور که آنها کار را بر دیگران مشتبه می‌سازند!(6:9)

سنت خدا این است که برای هر جنسی، چه انسان باشد، چه جن باشد و چه فرشته، از خود آنان و مثل آنان میفرستد
دقیقا مثل آنان، چون همین رسولان قرار است در قیامت شاهدی باشند بر مردم، که آنها توانستند راه را پیدا کنند و دقیقا هم مثل ما بودند، پس ما چرا راه را نیافتیم؟ ما نیز که مثل آنها بودیم؟ نه معصوم و نه قدرتی فوق بشری؟!!!
بگو: «(حتی) اگر در روی زمین فرشتگانی (زندگی می‌کردند، و) با آرامش گام برمی‌داشتند، ما فرشته‌ای را به عنوان رسول، بر آنها می‌فرستادیم!» (چرا که رهنمای هر گروهی باید از جنس خودشان باشد).(17:95)

اکنون آیات را با هم بخوانیم
آنها گفتند: «(آنچه محمد آورده) خوابهایی آشفته است! اصلاً آن را بدروغ به خدا بسته؛ نه، بلکه او یک شاعر است! باید معجزه‌ای برای ما بیاورد؛ همان گونه که پیامبران پیشین فرستاده شدند!»(21:5)
و گفتند: «ای کسی که «ذکر» بر او نازل شده، مسلماً تو دیوانه‌ای!(15:6)
و پیوسته می‌گفتند: «آیا ما معبودان خود را بخاطر شاعری دیوانه رها کنیم؟!»(37:36)
سپس از او روی گردان شدند و گفتند: «او تعلیم یافته‌ای دیوانه است!»(44:14)
بلکه آنها می‌گویند: «او شاعری است که ما انتظار مرگش را می‌کشیم!»(52:30)
ولی او حق را برای آنان آورده؛ امّا بیشترشان از حق کراهت دارند.(23:70)
آنها تعجّب کردند که پیامبری انذارگر از میان خودشان آمده؛ و کافران گفتند: «این چیز عجیبی است!(50:2)
و گفتند: «چرا این پیامبر غذا می‌خورد و در بازارها راه می‌رود؟! چرا فرشته‌ای بر او نازل نشده که همراه وی مردم را انذار کند؟!(25:7)
و کسانی که امیدی به دیدار ما ندارند گفتند: «چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند و یا پروردگارمان را با چشم خود نمی‌بینیم؟!» آنها درباره خود تکبر ورزیدند و طغیان بزرگی کردند!(25:21)
ببین چگونه برای تو مثلها زدند و گمراه شدند، آن گونه که قدرت پیدا کردن راه را ندارند!(25:9)
ما هرگز شعر به او نیاموختیم، و شایسته او نیست؛ این فقط ذکر و قرآن مبین است!(36:69)
شاعران کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی می‌کنند.(26:224)
پس تذکّر ده، که به لطف پروردگارت تو کاهن و مجنون نیستی!(52:29)
آنها گفتند: «قلبهای ما نسبت به آنچه ما را به آن دعوت می‌کنی در پوششهایی قرار گرفته و در گوشهای ما سنگینی است، و میان ما و تو حجابی وجود دارد؛ پس تو بدنبال عمل خود باش، ما هم برای خود عمل می‌کنیم!»(41:5)
در آن هنگام که رسولان از پیش رو و پشت سر به سراغشان آمدند که جز خدا را نپرستید آنها گفتند: «اگر پروردگار ما می‌خواست فرشتگانی نازل می‌کرد؛ از این رو ما به آنچه شما مبعوث به آن هستید کافریم!»(41:14)
آیا برای مردم، موجب شگفتی بود که به مردی از آنها وحی فرستادیم که مردم را بترسان، و به کسانی که ایمان آورده‌اند بشارت ده که برای آنها، سابقه نیک نزد پروردگارشان است؟! (امّا) کافران گفتند: «این مرد، ساحر آشکاری است!»(10:2)
و هنگامی که آیات روشنگر ما بر آنان خوانده می‌شود، می‌گویند: «او فقط مردی است که می‌خواهد شما را از آنچه پدرانتان می‌پرستیدند بازدارد!» و می‌گویند: «این جز دروغ بزرگی که (به خدا) بسته شده چیز دیگری نیست!» و کافران هنگامی که حق به سراغشان آمد گفتند: «این، جز افسونی آشکار نیست!»(34:43)
ما قرآن را برای تذکّر آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که متذکّر شود!(54:22)
طایفه ثمود انذارهای الهی را تکذیب کردند،(54:23)
و گفتند: «آیا ما از بشری از جنس خود پیروی کنیم؟! اگر چنین کنیم در گمراهی و جنون خواهیم بود!(54:24)
آیا از میان ما تنها بر او وحی نازل شده؟! نه، او آدم بسیار دروغگوی هوسبازی است!(54:25)
ولی فردا می‌فهمند چه کسی دروغگوی هوسباز است!(54:26)
ما به موسی نه معجزه روشن دادیم؛ پس از بنی اسرائیل سؤال کن آن زمان که این (معجزات) به سراغ آنها آمد (چگونه بودند)؟! فرعون به او گفت: «ای موسی! گمان می‌کنم تو دیوانه!»(17:101)
(فرعون) گفت: «پیامبری که بسوی شما فرستاده شده مسلّماً دیوانه است!»(26:27)
و گفتند: «هر زمان نشانه و معجزه‌ای برای ما بیاوری که سحرمان کنی، ما به تو ایمان نمی‌آوریم!»(7:132)
این گونه است که هیچ پیامبری قبل از اینها بسوی قومی فرستاده نشد مگر اینکه گفتند: «او ساحر است یا دیوانه!»(51:52)
و بر آنان خبر ابراهیم را بخوان،(26:69)
هنگامی که به پدر و قومش گفت: «چه چیز را می‌پرستید؟!»(26:70)
گفتند: «بتهایی را می‌پرستیم، و همه روز ملازم عبادت آنهاییم.»(26:71)
گفت: «آیا هنگامی که آنها را می‌خوانید صدای شما را می‌شنوند؟!(26:72)
یا سود و زیانی به شما می‌رسانند؟!»(26:73)
گفتند: «ما فقط نیاکان خود را یافتیم که چنین می‌کنند.»(26:74)
گفت: «آیا دیدید (این) چیزهایی را که پیوسته پرستش می‌کردید(26:75)
شما و پدران پیشین شما،(26:76)
همه آنها دشمن من هستند، مگر پروردگار عالمیان!(26:77)
پروردگارا! به من علم و دانش ببخش، و مرا به صالحان ملحق کن!(26:83)
و در آن روز که مردم برانگیخته می‌شوند، مرا شرمنده و رسوا مکن!(26:87)
(در آن روز،) بهشت برای پرهیزکاران نزدیک می‌شود،(26:90)
و دوزخ برای گمراهان آشکار می‌گردد،(26:91)
و به آنان گفته می‌شود: «کجا هستند معبودانی که آنها را پرستش می‌کردید(26:92)
معبودهایی غیر از خدا؟! آیا آنها شما را یاری می‌کنند، یا کسی به یاری آنها می‌آید؟!»(26:93)
در آن هنگام همه آن معبودان با عابدان گمراه به دوزخ افکنده می‌شوند؛(26:94)
آنها در آنجا در حالی که به مخاصمه برخاسته‌اند می‌گویند:(26:96)
«به خدا سوگند که ما در گمراهی آشکاری بودیم،(26:97)
چون شما را با پروردگار عالمیان برابر می‌شمردیم!(26:98)
(افسوس که امروز) شفاعت‌کنندگانی برای ما وجود ندارد،(26:100)
و نه دوست گرم و پرمحبّتی!(26:101)
ما نوح را به سوی قومش فرستادیم؛ او به آنان گفت: «ای قوم من! (تنها) خداوند یگانه را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! من بر شما از عذاب روز بزرگی می‌ترسم!»(7:59)
اشراف قومش به او گفتند: «ما تو را در گمراهی آشکاری می‌بینیم!»(7:60)
گفتند: «آیا ما به تو ایمان بیاوریم در حالی که افراد پست و بی‌ارزش از تو پیروی کرده‌اند؟!»(26:111)
(نوح) گفت: «من چه می‌دانم آنها چه کاری داشته‌اند!(26:112)
حساب آنها تنها با پروردگار من است اگر شما می‌فهمیدید!(26:113)
جمعیّت اشرافی از قوم نوح که کافر بودند گفتند: «این مرد جز بشری همچون شما نیست، که می‌خواهد بر شما برتری جوید! اگر خدا می‌خواست فرشتگانی نازل می‌کرد؛ ما چنین چیزی را هرگز در نیاکان خود نشنیده‌ایم!(23:24)
پیش از آنها قوم نوح تکذیب کردند، (آری) بنده ما را تکذیب کرده و گفتند: «او دیوانه است!» و بازداشته
شد.(54:9)
اشراف کافر قوم او گفتند: «ما تو را در سبک مغزی می‌بینیم، و ما مسلّماً تو را از دروغگویان می‌دانیم!»(7:66)
گفتند: «آیا به سراغ ما آمده‌ای که تنها خدای یگانه را بپرستیم، و آنچه را پدران ما می‌پرستند، رها کنیم؟! پس اگر راست می‌گوئی آنچه را به ما وعده می‌دهی، بیاور»!(7:70)
اشراف کافر قومش گفتند: «ما تو را جز بشری همچون خودمان نمی‌بینیم! و کسانی را که از تو پیروی کرده‌اند، جز گروهی اراذل ساده‌لوح، مشاهده نمی‌کنیم؛ و برای شما فضیلتی نسبت به خود نمی‌بینیم؛ بلکه شما را دروغگو تصور می‌کنیم!»(11:27)
و به سوی مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! خدا را بپرستید، که جز او معبودی ندارید! دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده است؛ بنابر این، حق پیمانه و وزن را ادا کنید! و از اموال مردم چیزی نکاهید! و در روی زمین، بعد از آنکه (در پرتو ایمان و دعوت انبیاء) اصلاح شده است، فساد نکنید! این برای شما بهتر است اگر با ایمان هستید!(7:85)
اشراف زورمند و متکبّر از قوم او گفتند: «ای شعیب! به یقین، تو و کسانی را که به تو ایمان آورده‌اند، از شهر و دیار خود بیرون خواهیم کرد، یا به آیین ما بازگردید!» کفت: «آیا (می‌خواهید ما را بازگردانید) اگر چه مایل نباشیم؟!(7:88)
اشراف زورمند از قوم او که کافر شده بودند گفتند: «اگر از شعیب پیروی کنید، شما هم زیانکار خواهید شد!»(7:90)
گفتند: «ای هود! تو دلیل روشنی برای ما نیاورده‌ای! و ما خدایان خود را بخاطر حرف تو، رها نخواهیم کرد! و ما (اصلاً) به تو ایمان نمی‌آوریم!(11:53)
گفتند: «ای صالح! تو پیش از این، مایه امید ما بودی! آیا ما را از پرستش آنچه پدرانمان می‌پرستیدند، نهی می‌کنی؟! در حالی که ما، در مورد آنچه به سوی آن دعوتمان می‌کنی، در شک و تردید هستیم!»(11:62)
رسولان آنها گفتند: «آیا در خدا شکّ است؟! خدایی که آسمانها و زمین را آفریده؛ او شما را دعوت می‌کند تا گناهانتان را ببخشد، و تا موعد مقرّری شما را باقی گذارد!» آنها گفتند: «(ما اینها را نمی‌فهمیم! همین اندازه می‌دانیم که) شما انسانهایی همانند ما هستید، می‌خواهید ما را از آنچه پدرانمان می‌پرستیدند بازدارید؛ شما دلیل و معجزه روشنی برای ما بیاورید!»(14:10)
پیامبرانشان به آنها گفتند: «درست است که ما بشری همانند شما هستیم، ولی خداوند بر هر کس از بندگانش بخواهد، نعمت می‌بخشد! و ما هرگز نمی‌توانیم معجزه‌ای جز بفرمان خدا بیاوریم! افراد باایمان باید تنها بر خدا توکّل کنند!(14:11)
کافران به پیامبران خود گفتند: «ما قطعاً شما را از سرزمین خود بیرون خواهیم کرد، مگر اینکه به آیین ما بازگردید!» در این حال، پروردگارشان به آنها وحی فرستاد که: «ما ظالمان را هلاک می‌کنیم!(14:13)
گفتند: «ما پدران خود را دیدیم که آنها را عبادت می‌کنند.»(21:53)
تنها یک صیحه عظیم واقع می‌شود، ناگهان همه (از قبرها برمی‌خیزند و) نگاه می‌کنند!(37:19)
و می‌گویند: «ای وای بر ما، این روز جزاست!»(37:20)
(آری) این همان روز جدایی (حقّ از باطل) است که شما آن را تکذیب می‌کردید!(37:21)
(در این هنگام به فرشتگان دستور داده می‌شود:) ظالمان و همردیفانشان و آنچه را می‌پرستیدند(37:22)
(آری آنچه را) جز خدا می‌پرستیدند جمع کنید و بسوی راه دوزخ هدایتشان کنید!(37:23)
شما را چه شده که از هم یاری نمی‌طلبید؟!(37:25)
(و در این حال) رو به یکدیگر کرده و از هم می‌پرسند...(37:27)
گروهی (می‌گویند: «شما رهبران گمراهی بودید که به ظاهر) از طریق خیرخواهی و نیکی وارد شدید امّا جز فریب چیزی در کارتان نبود)!»(37:28)
(آنها در جواب) می‌گویند: «شما خودتان اهل ایمان نبودید (تقصیر ما چیست)؟!(37:29)
ما هیچ گونه سلطه‌ای بر شما نداشتیم، بلکه شما خود قومی طغیانگر بودید!(37:30)
اکنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلّم شده، و همگی از عذاب او می‌چشیم!(37:31)
ما شما را گمراه کردیم، همان گونه که خود گمراه بودیم!(37:32)
و بنی اسرائیل را از دریا عبور دادیم؛ در راه خود به گروهی رسیدند که اطراف بتهایشان، با تواضع و خضوع، گرد آمده بودند. (بنی اسرائیل) به موسی گفتند: «تو هم برای ما معبودی قرار ده، همان‌گونه که آنها معبودانی دارند!» گفت: «شما جمعیّتی جاهل و نادان هستید!(7:138)
اینها سرانجام کارشان نابودی است؛ و آنچه انجام می‌دهند، باطل است.(7:139)
گفت: «آیا غیر از خداوند، مبعودی برای شما بطلبم؟! خدایی که شما را بر جهانیان برتری داد!»(7:140)
و (به یاد آر) هنگامی را که گروهی از آنها گفتند: «چرا جمعی را اندرز می‌دهید که سرانجام خداوند آنها را هلاک خواهد کرد، یا به عذاب شدیدی گرفتار خواهد ساخت؟! گفتند: «(این اندرزها،) برای اعتذار (و رفع مسؤولیت) در پیشگاه پروردگار شماست؛ بعلاوه شاید آنها تقوا پیشه کنند!»(7:164)
و هنگامی که حقیقت به دستشان افتاد، و دیدند گمراه شده‌اند، گفتند: «اگر پروردگارمان به ما رحم نکند، و ما را نیامرزد، بطور قطع از زیانکاران خواهیم بود!»(7:149)
مشرکان گفتند: «اگر خدا می‌خواست، نه ما و نه پدران ما، غیر او را پرستش نمی‌کردیم؛ و چیزی را بدون اجازه او حرام نمی‌ساختیم!» (آری،) کسانی که پیش از ایشان بودند نیز همین کارها را انجام دادند؛ ولی آیا پیامبران وظیفه‌ای جز ابلاغ آشکار دارند؟!(16:35)
آنان گفتند: «اگر خداوند رحمان می‌خواست ما آنها را پرستش نمی‌کردیم!» ولی به این امر هیچ گونه علم و یقین ندارند و جز دروغ چیزی نمی‌گویند!(43:20)
و این‌گونه در هیچ شهر و دیاری پیش از تو پیامبر انذارکننده‌ای نفرستادیم مگر اینکه ثروتمندان مست و مغرور آن گفتند: «ما پدران خود را بر آئینی یافتیم و به آثار آنان اقتدا می‌کنیم.»(43:23)
(پیامبرشان) گفت: «آیا اگر من آیینی هدایت‌بخش‌تر از آنچه پدرانتان را بر آن یافتید آورده باشم (باز هم انکار می‌کنید)؟!» گفتند: «(آری،) ما به آنچه شما به آن فرستاده شده‌اید کافریم!»(43:24)
چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم؛ و به هنگام نزول عذاب فریاد می‌زدند ولی وقت نجات گذشته بود!(38:3)
آنها تعجّب کردند که پیامبر بیم‌دهنده‌ای از میان آنان به سویشان آمده؛ و کافران گفتند: این ساحر بسیار دروغگویی است!(38:4)
آیا او بجای این همه خدایان، خدای واحدی قرار داده؟! این براستی چیز عجیبی است!»(38:5)
سرکردگان آنها بیرون آمدند و گفتند: «بروید و خدایانتان را محکم بچسبید، این چیزی است که خواسته‌اند!(38:6)
ما هرگز چنین چیزی در آیین دیگری نشنیده‌ایم؛ این تنها یک آئین ساختگی است!(38:7)
تنها چیزی که بعد از آمدن هدایت مانع شد مردم ایمان بیاورند، این بود که گفتند: آیا خداوند بشری را بعنوان رسول فرستاده است؟(17:94)
به یقین کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است!» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‌شوند که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!(41:30)
تنها یک صیحه عظیم واقع می‌شود، ناگهان همه (از قبرها برمی‌خیزند و) نگاه می‌کنند!(37:19)
می‌گویند: «ای وای بر ما! چه کسی ما را از خوابگاهمان برانگیخت؟! (آری) این همان است که خداوند رحمان وعده داده، و فرستادگان راست گفتند!»(36:52)
(آری) این همان روز جدایی (حقّ از باطل) است که شما آن را تکذیب می‌کردید!(37:21)
و بهشتیان دوزخیان را صدا می‌زنند که: «آنچه را پروردگارمان به ما وعده داده بود، همه را حق یافتیم؛ آیا شما هم آنچه را پروردگارتان به شما وعده داده بود حق یافتید؟!» گفتند: «بله!» در این هنگام، ندادهنده‌ای در میان آنها ندا می‌دهد که: «لعنت خدا بر ستمگران باد!(7:44)
این بخاطر آن است که رسولان آنها (پیوسته) با دلایل روشن به سراغشان می‌آمدند، ولی آنها (از روی کبر و غرور) گفتند: «آیا بشرهایی (مثل ما) می‌خواهند ما را هدایت کنند؟!» از این رو کافر شدند و روی برگرداندند؛ و خداوند (از ایمان و طاعتشان) بی نیاز بود، و خدا غنی و شایسته ستایش است!(64:6)

I_AM_MOAMEN

Developer

Cras justo odio, dapibus ac facilisis in, egestas eget quam. Curabitur blandit tempus porttitor. Vivamus sagittis lacus vel augue laoreet rutrum faucibus dolor auctor.

Pages

Video of the day

Pages - Menu

Menu - Pages

Flickr Images

Your Ad Spot

Pages

Top Social Icons

sigma-2

???????

Popular Posts